گوش درد و دومین شب تولد
الهی قربونت برم که چند روزی هست نیومدم خاطره های جدیدت رو بنویسم عزیزم چند روز بود حسابی سرماخورده بودی و دوشب پیش هم به شدت گوشت درد کردده بود که نتونستی بخوابی و با بابایی ساعا سه و نیم شب بود بردیمت دکتر و بهت دارو داد خوب شدی و الانم عین شنگول و منگول داری این ور تون ور میپری و بازی میکنی . راستی چون واسه تولدت کیک و شمع نگرفته بودیم شنبه که رفته بودیم خونه عزیز مامان جونم اونجا بود بالاخره بابا رو مجبور کردی برات یه کیک خرگوشی خوشگل با شمع شماره برات خرید که کلی خوشحال شدی. ...
نویسنده :
مامی جون
22:30