ابوالفضلابوالفضل، تا این لحظه: 16 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

قشنگ ترین وبلاگ برای قشنگ ترین پسر دنیا

پسرم دیگه بزرگ شده ماشالله

سلام قشنگترین پسر دنیا خوبی عشقه من ببخشید انقدر مامان تنبلی داری که خیلی وقته وب خوشگلتو آپ نکرده عزیزم جونم برات بگه مامانی . شما . ماشالله هزار ماشالله خیلی بزرگ شدی دیگه اقا شدی کارنامه کلاس اوئلتو خیلی وقته گرفتیم عالی بود و امسال ان شالله میخوای بری کلاس دوم به سلامتی تازگی ها همش با گوشی مامان بازی میکنی امروز چند تا سی دی از بچگی هاتو از بالای بوفه پیدا کردم خیلی خوشحال شدم دارم اونا رو برات تبدیل میکنم تا بریزم روی گوشیم تا به بابایی و مامان جون هم نشون بدم عزیزم. تا چند روز آینده ان شالله وقت کنم حتما میام از عکسای جدیدت که آقا شدی و حتما برات میزارم اینجا گلم فعلا بوس بای بای ...
24 تير 1393

یلدا مبارک

سلام همه امید و زندگیم. گل پسر نازم.الان که دارم این پست رو برات مینویسم ساعت 10 شبه و شما پشت سرم تو اتاق خواب خوابیدی. آخه از وقتی مدرسه میری مرتب شبا ساعت 9 شب دیگه خوابی و صبح زود بیدار میشی عین موش موشی ها اول میری برای خودت خوردنی پیدا میکنی از خونه اگه نباشه میری از مغازه شیر و کیک میخری و میخوری. و بعد یه سر سر سیستم میشینی و یکم جی تی آی بازی میکنی و بعدش میری سر درسات البته اگه ظهری باشی اینجوری اگه صبحی باشی که میری مدرسه و این شیفت صبحی بودنت چقدر سخته. خودم دلم برات میسوزه تو این سرما از خواب ناز بلند میشی و خواب آلو میری مدرسه . درسته سرویس داری ولی خوب تو مدرسه نامردا خیلی نگهتون میدارن تا 8 بشه و ناظم بیاد با صف ب...
1 دی 1392

خریدای زمستونی

سلام عسلکم ببخشید مامان دیر آپ میکنه وبتو. آخه دوربین ندارم عکس باندازم بزارم اینجا. بدون عکس هم که وب نویسی مزه نمیده برات بگم از مدرسه ات که پیشرفت خیلی خوبی کردی گلم چند وقت پیش جلسه بود معلمت ازت خیلی راضی بود و گفت اینکه ادبش کشته منو با این تشکرای شگفت انگیزش.منم خیلی خوشم اومد که شما خیلی مودبی. درسات هم که عالیه . دیروز برات یه سی دی میشا و کوشا گرفتم همش داشتی با سی دی کار میکردی و خیلی خوشت اومده بود.دو روز پیش هم رفتیم با بابایی کلی برات خرید کردیم یه کاپشن خیلی خوشگل گرون برات خریدیدم البته همه لباسات جنسشون عالین بیچاره بابایی کلی هزینه کرد برات که دستش درد نکنه.کاش دوربین داشتم عکس خریداتو میزاشتم یه کفش خوشگل تیم برل...
16 آذر 1392

ا و ب

سلام گلم اول از همه باید این روز رو که روزه دانش اموزه رو بهت تبریک بگن آخه اولین سالیه که شما دانش آموزی. امیدوارم همیشه موفق بشی تو درسهات و زندگیت عزیزم دیروز کلی با هم صداکشی ها رو کار کردیم دیگه اخراش سردرد گرفته بودم میدونی چیه همه نوشته ها رو حفظ میکنی. از فکر کردنت مشخصه ولی باید دونه دونه صدا کشی کنی و بخونی عزیزم. دو سه روزه که نشانه ها رو داری یاد میگیری فلا آ و ب رو یاد گرفتی.
13 آبان 1392

بد خط!

عسلم دو سه روز پیش معلمتون که منو خواسته بود بعد زنگ تفریح اول اومدم بالا جلو در کلاستون منو که دیدی کلی ذوق کردی و به دوستات مو نشون میدادی که مامانم اومده بعد معلمتون صدات کرد بیرون و 3 تایی بودیم کتاب فارسی تو آورد نوشته ای داخلشو نشونم داد هر کدوم و گنده گنده نوشته بودی و بد خط کلی خجالت کشیده بودم. و شمام به معلمتون قول دادی که تمیز و مرتب بنویسی حالا تو این یکگی دو روزه دارم پاک میکنم و شما از اول مینویسی و شکل هاشو رنگ میکنی مرتب. ...
2 آبان 1392

منبر یا قنبر؟؟؟؟مساله این است.

سلام عزیزم گلم چند روز پیش اومدم از خاطره های مدرسه ات بنویسم کلی نوشتم ولی نمیدونم چرا سیو نمیشد. چند روز پیش تو یکی از نگاره های کتاب فارسیت عکس مسجد بود و منبر گویا معلمتون نمیدونسته یا یادش رفته اسمش منبره و گفته از بزرگترهاتون بپرسید . وقتی من اومدم مدرسه دنبالت تو راه خونه ازم پرسیدی منم یادم رفته بود اومدم از بابایی پرسیدیدم گفت اسمش منبر هست عصری گفتم ازت بپرسم ببینم یادت میمونه یا نه پرسیدم اسمش چیه گفتی:قنبر کلی خندیدم خودتم خندت گرفته بود دیروز معلمتون گفته بود مامانتو بگو بیاد مدرسه و کتاب فارسیتو (بنویسیم)رو ازت گرفته بود و نگه داشته بود غروب خیلی گریه کردی که من کتابمو میخوام چرا آقا معلم کتاب منو گرفته. خلاصه آ...
30 مهر 1392

اولین روز مدرسه.

سلام پسر مامان خوبی عزیزم. گل من امروز روز اول مهره و الان شما تو مدرسه هستی. دیروز فقط کلاس اولی ها رفته بودن مدرسه . برای جشن و کلاس بندی شنبه دوتایی رفتیم خرید مدرسه تو کردیم اول رفتیم از مدرسه روپوشتو گرفتیم بعد رفتیم خرید و یه کیف خوشگل خریدیدم برات و یه کتونی خوشگل یه جامدادی و مداد سیاه و قرمز و پاک کن و تراش و خط کش ژله ای.خودت یه پاک کن ژله ای اضافه هم خریدی. لیوان خریدیم و دفتر سیمی برات خریدم و دفتر نقاشی و یه ظرف غذا و قمقمه خریدیدم شبش خیلی خوشحال بودی و بابایی برد موهاتو کوتاه کرد و برات یه شاخه گل مریم خریدیم و یه بادکنک که فرداش به مدرسه ببری. صبح زود بیدار شدم  و بیدارت کردم اول یکی دو لقمه صبحونه خوردی و ...
1 مهر 1392