تشویق تو مهد به خاطر قرآن خوندنت
عسلم بالاخره دیشب که اون همه گریه کردی که بریم خونه مامان جون بالاخره بردمت امروز خاله مریم ظهر اومده بود خونمون و باهم ظهر اومدیم دنبالت.و امروز مربی تون خاله سارا گفت آفرین به ابوا لفضل مامانش ابوالفضل خیلی خوب تو مهد قران و میخونه {اولین آیه تبت رو اونم با صوت}خیلی خوشحال شدم عزیزم . بعد باهم و خاله مریم سه تایی از مهد اومدیم بیرون و خاله رفت خونشون و ماهم رفتیم خونه مامان جون.البته اول دایی بهمن خونه بود و مامان جون هم به قول شما قرقان بود. و زنگیدم بهش که مامان جون ابوالفضل بیا دیگه ابوالفضل اومده شمارو ببینه. مامان جونم اومد و شما دیدیش و لباس اسپایدر منو کهع برات...
نویسنده :
مامی جون
10:36