ابوالفضلابوالفضل، تا این لحظه: 16 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره

قشنگ ترین وبلاگ برای قشنگ ترین پسر دنیا

صدای نازک و جیغ جیغوت

سلام عشق مامانی خوبی از این برات بگم که بالاخره برای کامپیوترت بابابیی رم 2 گیگ خرید حالا این هفته ام من خودم کارت گرافیک و ارتقا میدم که بازی های رو که دوست داری اجرا کنی راستی چن روز پیش یکی از سی دی ها مو انداختم تو دی وی دی کامپیوتر صدای ضبط شده 2 سال پیشت رو پیدا کردم انقدر اونجا صدات نازکه که هم من هم خودت خندمون گرفته بود از صدای نازک و جیغ جیغوییت راستی عمو سعید اومده فردا میخواد خاله بهاره رو ببره دوباره مامان جون تنها میشه خیلی نالاحتم از این به بعد یشتر باید بهش سر بزنیم صدای اپلود شده تو میزارم اینجا تا بزرگ شدی گوش بدی و کلی خاطراتت یادت بیاد این شعرایی که خوندی برای مهد کودکته. ...
16 خرداد 1392

سردرد و فرشته کوچولو

سلام گلکم خوبی عشقم پسر مهربونم برات بگم که خیلی مهربونی دیشب بخاطر کشیدین قلیون زیاد سرم داشت میترکید آخر شب از دست بابایی ناراحت بودیم به خاطر همین منو و شما باهم رفتیم اتاق تا بخوابیم بهت گفتم سرم درد میکنه عین فرشته کوچولوها دستت رو گذاشتی رو سرم تا سردردم خوب شه تا خوابیت برد باور کن سردرد منم خوب شده. جیگری ممان خیلی دوستت دارم خوشحالم که تو رو دارم
9 خرداد 1392

5خرداد92

سلام گل پسر مامان خوفی گلم ببین چقدر شیطونی الان سر ظهره خودت ازم پول گرفتی و رفتی یه بستنی عروسکی خریدی و الان اومدی داری واسه خودت شعر میخونی و میخوای تلوزیونتو روشن کنی و یه سی دی بزاری و تماشا کنی بعدا بستنی تو بخوری اخه اخلاقت اینجوری که اگه بخوای خوراکی بخوری نگهش میداری اول بره خودت یه کارتون بزاری بعد با تماشای کارتون خوراکی تو بخوری ...
5 خرداد 1392

یه روز دیگه

سلام عشقه مامان خوبی جیگرم بابایی چن روزه که طوطی خریده و الان داری با طوطی بازی میکنی. امروزم رفتم مخابرات ای دی اس ال ثبت نام کردن تاآخر خرداد میدن. ز این به بعد بهتر میتونم بیام برات خاطراتتو بنویسم پیش دبستانیتم که تموم شد به سلامتی و از مهر ان شالله میری کلاس اول فقط ثبت نامت مونده عزیزم که اونم برات انجام میدم. بوس بای عشق مامان راست ی 2 هفته اس که خاله بهاره اومده خونه مامان جون با رها. اومده که بخوابه و بهتر بشه و رها هم بزرگتر بشه.
4 خرداد 1392

اولین روز 7سالگیت

سلام پسر نازم خوبی. تولدتم که دیشب تموم شد. عزیزم قرار بود بابا برای کامپیوترت رم 2 گیگ بگیره که خیلی گرون شده بود. گفت بعدا میگیرم علی الحستب 2تا سی دی بازی برات خرید عشقم. الانم جلوی تلوزیزون داری کارتون میبینی.مامان قربونت بره نفسم راستی امروز صبح عمو سعید عکس رها رو به گوشی بابا ام ام اس کرده بود خیلی ناز و ملوسه.
20 ارديبهشت 1392

تولد پسر گلم مبارک

عزیزم تولدت مبارک مامانی .امروز 6سالگیت تموم شد و از فردا پا تو 7سالگی میزاری غنچه ی من. امروز آش پختیم و پودر کیک گرفتیم کیک نارگیلی پختیم عزیز و آقا جونم برای شب دعوتن تا برات تولد بگیریم خودمونی. راستی امروز ظهر هم رفتیم مهد عکس انداختی برای عکس پایان تحصیلت.بوس   ...
19 ارديبهشت 1392

3خبر خوب

سلام پسر قشنگم. یه عالمه برات حرف دارم عزیزم میخوام خبرای خوب بهت بدم اول اینکه دوباره سیستم گرفتم البته خیلی وقته. دوم اینکه اینترنتم دوباره درست شد. سوم و مهمتر از همه اینکه 3ماهه که منو بابایی دوباره باهم دیگه زندگی میکنیم. وقتی که ما از هم جدا شده بودیم احساس میکردم که خیلی ناراحتی بالاخره به لطف خدابازم باهم برگشتیم سر زندگیمون الانم عین موش موشی ها رفتی پیش دبستانی. فرداهم که تولدته عزیزم 6سالت فردا تموم میشه راستی دوتا از ندونای جلوی پایینت افتاده و دندون خوشمل و تیز جاش دراومده گلم راستی امروز صبح دختر خاله بهاره بدنیا اومد صبح. صاحب یه دختر خاله خوشگل شدی که همش میگفتی باید...
18 ارديبهشت 1392

بعد از یه مدت طولانی اومدم

سلام جیگری مامان خوبی عزیزم چن وقتیه آپ نکردم.بخاطر چن تا چیز 1- اینکه اینترنت و کامپیوتر نداشتم 2 - از همه مساله مهم تر اینکه یه خبر بد دارم:اونم اینه که مامانی از بابایی سر یه سری مسایل جدا شده الانم سر کارم . تو آموزشگاه کامپیوتر یه هفته ای میشه سر کار میرم الانم از اینترنت اونجا استفاده میکنم. شما هم پیش مامان جون میمونی عزیزم ببخشید دیگه قسمت ماهم این بود ...
18 ارديبهشت 1392